به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد و به نقل از ورزش سه، مراسم «شب حسین کلانی» عصر یکشنبه با حضور اهالی فرهنگ و فوتبال در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد و از کتاب «هشت طلایی سرخپوشان» هم رونمایی به عمل آمد. به همین بهانه با ستاره نامدار دهه 40 و 50 باشگاههای شاهین و پرسپولیس گفتوگو کردیم که این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
ایده مراسم «شب حسین کلانی» از کجا آمد؟
خود آن موسسه و آقای دهباشی مراسم را برگزار کردند. آنها برای شعرا، هنرمندان، نویسندگان و اهالی فرهنگ و هنر برنامههایی دارند. کتاب را هم که آقای یزدانی راد نوشته بودند. ایشان با من یک مصاحبه شفاهی انجام داده بودند و بعد کتاب را چاپ کردند و سپس این برنامه را ترتیب دادند.
پس مراسم از سوی یک نهاد و موسسه فوتبالی برگزار نشده بود؟
نه، ربطی نداشت ولی مردم بودند و اهالی فوتبال هم حضور داشتند. این موسسه هر هفته مراسمی این چنینی برای چهرههای نامدار برگزار میکند.
کتاب هشت طلایی سرخوپوشان سورپرایزتان نکرد؟
نه، با من مصاحبه شده بود و کلا تحقیقاتی هم انجام داده بودند و با توجه به چیزهایی که من گفتم، مطالبی را استخراج کردند و از کتابهای فامیلی درباره فامیل و خانواده و اجداد ما هم تحقیق کرده بودند و عکسهای خانوادگی قدیمی هم بود. البته یکسری کمبودها داشت که قرار است در نسخه بعدی تکمیل شود.
از اهالی فوتبال و همدورههایتان هم حضور داشتند؟
بله، خیلیها آمدند و از جدیدترها هم آمدند. البته از همدروههای من در باشگاه شاهین که افراد زیادی نماندهاند و برخی هم در بستر بیماری هستند. آقای هادی طاووسی که مریض احوال هستند، آقای بیوک وطنخواه هم مشکل دارند، آقای رضا وطنخواه هم ظاهرا مسافرت بودند. آقای بیداریان و افراد دیگر بودند. آقای کاظم رحیمی هم مریض احوال هستند اما آقای ممبینی سلامت هستند که تشریف داشتند. بچههای قدیمی باشگاه پیکان و آقای کیهانی هم بودند. بیشتر بچههای تیم ملی در دوران قدیم بودند و همه به من محبت کردند و از این مراسم استقبال خوبی شد.
با تصاویری که از این مراسم منتشر شده به نظر میرسد شما هم لحظاتی احساسی شدهاید و اشک ریختهاید.
بله. به هر حال آدم احساساتی میشود. ورزشکاران و هنرمندان هم اشکشان دم مشکشان است. آدم در این سن حساستر هم میشود و کنترلش را از دست میدهد. وقتی یاد دوستان قدیمی میافتادم این حالت پیش میآمد؛ همه آنهایی که ما را گذاشتند و رفتند. اخیرا در دو سه هفته اخیر ما بیژن رفیعی را از دست داده بودیم یا مرحوم سرکیسیان که همبازیام بود.
ویدئوی صحبتهای شما و آن بخش که درباره ایران صحبت میکنید و مثل همیشه عرق و تعصب خاصی به کشورمان نشان میدهید هم در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته.
الان دوباره شروع شده و از ایران صحبت میشود. قبلا کمتر صحبت میشد. الان همه ابتدا اسم ایران را میآورند و بعد چیزهای دیگر. ایران همیشه زنده است و زنده خواهد بود. حالا هر فلسفه و ایدئولوژی که بیاید، ایران و ایرانیت هست و نهایتا تاثیرش را خواهد گذاشت و ما از این مسئله خوشحالیم. شما اهالی رسانه باید اینها را گسترش بدهید. فقط نباید گفتار مسئولان باشد، باید حرف مردم را هم گوش بدهند و این حرفها به گوش مسئولان برسد. شما ژورنالیستها وظیفه سنگینی دارید. حرف زدن ما هر چند وقت یک بار پشت یک تریبون نتیجهای ندارد.
از فوتبال چطور؟ از فوتبال هم حرف زدید؟
نه، از فوتبال صحبتی نکردم. نمیتوانم زیاد درباره فوتبال صحبت کنم، چون بعد از ما دوستان بودند و ادامه دادند. من در این مراسم گفتم چرا همیشه هر جایی افرادی هستند که مشکلاتی به وجود میآورند. اینها چه کسانی هستند که تصمیم میگیرند و نمیگذارند آنهایی که در راس کار هستند، آنطور که باید و شاید کارشان را بکنند؟مثلا چرا اینقدر در باشگاهها تغییر و تحول ایجاد میکنند؟ مسئول این همه تغییر و تحول در باشگاه پرسپولیس چه کسی است و چه کسانی اجازه نمیدهند تا مدیریت باشگاه نتواند خواستههای اعضای تیم را برآورده کند و باعث ناراحتی شود؟
یحیی گل محمدی در نشست خبری قبل از بازی با الدحیل صحبتهایش را با یاد و نام شما آغاز کرد و برای شما و پیشکسوتان آرزوی سلامتی داشت.
بله، ایشان جدا از اینکه همباشگاهیام به حساب میآید، بزرگترین مسئولیت را در تیم پرسپولیس دارد، چون هم قدیمیها هم جدیدترها همه چیز را از دریچه چشم ایشان میبینند. ما از خیلی موارد خبر نداریم و تنها راه واسطه بین بازیکنان و کادر مدیریتی، ایشان هستند و همه موارد و مشکلات را از چشم مربی خودشان میبینند. پرسپولیس بچههای خوبی دارد و آقای گل محمدی هم مسئولیت سنگینی را به دوش میکشد. ایشان به همراه آقای پیروانی و کادرفنی مشکلات را به باشگاه انتقال میدهد. کار سختی دارند و زحمت زیادی میکشند. باید قدرشان را بدانیم اما فقط بلدیم انتقاد کنیم؛ نمیآییم بحث و صحبت کنیم و بپرسیم مشکلات چه چیزی هست. ما از ایشان کم و زیاد شنیدیم که هنوز جایزه 4 سال قبل تیم را ندادهاند، در حالی که این بچهها در ازای همین چیزها کار میکنند و کار و زندگیشان این است. متاسفانه بعضیهایمان هم فقط قضاوت میکنیم و میگوییم قدیم اینطوری بوده و بازیکنها طور دیگری بودند اما الان همه چیز فرق کرده و دنیا عوض شده و یک حالت دیگری است. ما یک قرن را پشت سر گذاشتیم و در قرن جدید داشتهها و خواستهها را نمیشود با قبل مقایسه کرد. با این وجود، همه فشار روی اعضای تیم است و من هم الان به سنی رسیدهام که حوصله ندارم دخالت کنم، چون نتیجهای ندارد.
البته که مشکلات در باشگاه پرسپولیس و به صورت کلی باشگاههای ما از قدیم وجود داشته و ریشه در مسائل بزرگتری دارد.
الان سه هفته است که میخواهم با آقای کیومرث هاشمی صحبت کنم اما از وقتی وزیر شدهاند، نتوانستهام ایشان را ببینم تا چهار کلمه حرف بزنیم. ایشان نازنین هستند و قبلا همدیگر را میدیدم و حرف میزدیم اما چند بار قرار گذاشتیم و هزار مشکل پیش آمد. ظاهرا ایشان وقت ندارند تا ما نیم ساعت وزیر و مسئول ورزش کشور را ببینیم و صحبت کنیم. به هر حال وزیر ورزش و جوانان باید با ورزشکاران و جوانان در ارتباط باشد و حرفهایشان را بشنود. قوانین درست است اما آیا با چهار تا ورزشکار که خاک زمینهای ورزشی را چشیدهاند، صحبت و مشورتی شده؟ متاسفانه نمیشود و مشکلات وجود دارد. من اولین بار است که از آقای وزیر گلایه میکنم. ما قبلا ایشان را میدیدیم و یکی دو بار در جام یونس شکوری و جاهای دیگر ایشان را دیدیم و صحبت کردیم اما انگار وقت ندارند. البته ما درک میکنیم که چقدر گرفتارند اما ما اگر میخواهیم چیزی مطرح کنیم، برای خودمان نیست و برای کلیات جامعه ورزش است و شاید در صحبتهای ما نکتهای باشد که به آنها کمک کند. البته آقای هاشمی هر وقت من را دیده احترام گذاشته و محبت کرده است.
بازی پرسپولیس و الدحیل را چطور میبینید؟ آیا پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا صعود خواهد کرد؟
بچهها تصمیم گرفتهاند موفق شوند و انشاءالله صعود میکنند اما شما یکسری وعده وعید میدهید و درست در روزهای آخر انجام نمیدهید که باعث دلسردی میشود. از نظر روانشناسی بخواهیم ارزیابی کنیم 70-60 درصد کیفیت کار یک ورزشکار مسائل روانی است؛ یعنی اگر ورزشکار یا فوتبالیست بهترین تکنیک را داشته باشد اما روحیه نداشته باشد و دلشکسته باشد، کارایی نخواهد داشت. البته بچههای ایرانی همیشه اینقدر باغیرت هستند که مشکلات را نمیبینند. این را درباره بازیکنان پرسپولیس نمیگویم، درباره همه تیمها و کلا جوانهای ایرانی میگویم؛ هر وقت برای جوانهای ایرانی مسئلهای پیش میآید که مربوط به ایران است از جانشان مایه میگذارند و هزارتا ناکامی هم نمیتواند جلویشان را بگیرد. جوانهای ما استثناییاند از نظر عرق، دانش، پذیرایی هر چیزی و گاهی که مشکل پیش میآید با هم متحد میشوند. بچههای پرسپولیس هم با یکدیگر متحد هستند ولی وقتی تیمهای خارجی را میبینند و اینکه چه امتیازهایی به آنها میدهند و اینها چقدر امتیاز میگیرند، دل شکسته میشوند. شما ببینید حق و حقوق این بچهها را درست نمیدهند و مدام به تاخیر میافتد، در صورتی که زندگی و همه چیز اینها همین است. حالا شما مدام به به و چه چه کنید چیزی عوض نمیشود. دنیا عوض شده و شرایط تغییر کرده است. بازیکن وقتی میبیند کشور کنار دستی ما شرایط و امتیازهای بهتری دارد، او هم توقع پیدا میکند. من درباره این مشکلات صحبت کردهام، درباره اینکه چرا صدا و سیما پول فوتبال را نمیدهد یا چرا باشگاه پول بچههای ما را نمیدهد. آن زمانی که ما بازی میکردیم، اگر باشگاه درآمدی داشت ده درصد آن به فدراسیون وسازمان ورزش میرسید و بقیهاش بین اعضای تیم تقسیم میشد. یا اگر تیمی را دعوت میکردند منافع آن برای خود باشگاه بود اما الان چنین خبرهایی نیست و هیچ چیز که نمیدهند هیچ، باشگاهها مدام گدایی میکنند، در صورتی که حق و حقوق خودشان است.
ممنون از صحبتهای جذابتان. حرف پایانی؟
امیدوارم مردم ایران در صحت و سلامت باشند. امیدوارم مردم ما را حمایت کنند. ما جز این مردم و طرفدارانمان که با ما ساختند و سوختند، کسی را نداریم.
نظر شما